بعضی نکات اساسی بعد از ٦٠، ٧٠ و... سالگی؛

باید کم کم به تنهایی عادت کنیم زیرا در این سن اغلب تعداد اطرافیانِ نزدیکِ ما کمتر می شوند، والدین خود را از دست داده ایم. دوستان و نزدیکان و همقطاران ما شروع به کم شدن می کنند و از نزد ما میروند. فرزندان ما جوان می شوند و وارد کارزار زندگی می گردند و مصروف چرخانیدن چرخ زندگی خود می شوند.

توجه جامعه و اطرافیان بما کمتر می شود قطع نظر از اینکه در گذشته چه مقامی و یا چه کار و کسبی و جایگاه شغلی داشته ایم.

چه ما بخواهیم یا نخواهیم زمان می گذرد و بسرعت بسمت پیری میرویم و چندی بعد *پیر زن* و یا *پیرمردی* بیش نیستیم و دیگر آفتاب بخت بر ما نمی تابد، پس برای آن روز ها باید آمادگی و با تنهایی و گوشه نشینی کم کم اُنس بگیریم تا با فرارسیدنش شوکه نشویم.

راهِ دشوار و صعب العبوری در پیش رو داریم, دردِ پا، دردِ کمر چربی ىِ خون، قندِ بالا، فشارِ بالا و انواعِ امراض دیگر در انتظار ماست.

باید بیاموزیم چگونه ذهنیتِ مثبت داشته باشیم، با امراض کنار بیاییم و تمرینات مناسب و کافی را جزء عادات روزمره خود بسازیم.

به یک زندگی مُقید و کودکانه خود را آماده بسازیم. مادر ما را بدنیا آورد، در بستر نرم لالایی خواند و ما را بزرگ ساخت درحالی که خود قادر به خوردن و آشامیدن و رفع سایر احتیاجات خود نبودیم,

آن وضعیت دو باره در حال رجعت و تکرار است، باز به بستر نیاز داریم و پرستار و دایه که از ما مواظبت کند ولی تفاوتش این است که در کودکی مادر با عشق و لبخند این ماموریت را برایمان انجام میداد ولی حالا کسی حاضر به انجامش نخواهد بود و اگر باشد هم نه تنها با علاقه انجام نمیدهد که بعضاً با کراهت نیز توأم است. پس از وضعیت کنونی خود باید شکر گذار باشیم و آمادگی پذیرش آن وضعیت را نیز داشته باشیم.

در مورد صرف سرمایه و دارایی خود باید عاقلانه تصمیم بگیریم و برای لذت بردن از عمر باقیمانده و سرمایه گذاری آن در راه هایی که خیر درآن باشد بیندیشیم.

قبل ازآنکه آسمان کاملاً تاریک شود فضا بتدریج مُکدّر می شود و راهی را که همواره رفته ایم بدرستی نمی بینیم و پاها دیگر توان انتقال ما را از دست میدهند و بخاطر انتقال وزن خود به عصا نیازمند می شویم.

*پس این سن یعنی؛ ٦٠، ٧٠ و... سالگی زمان بازنگری به رفتار و عادات خود نسبت به اطرافیان ماست.

زندگی را چنانچه که هست باید دریابیم از لحظه لحظه باهم بودن لذت ببریم و از آنچه در اختیار داریم برای خود و عزیزانِ خود سُهولت بیافرینیم. از *رشدِ اطفال و نوادگانِ خود در پیشِ چشم مان حظ ببریم* ولی باید متوجه باشیم که ارزش های ما و ارزش های نسل نوین متفاوت است و با امر و نهی بیجا سبب رنجش خود و عزیزانمان نشویم و به ارزش های ایشان احترام بگذاریم.

راه طبیعی زندگی را بپذیریم و با شنا کردن در مسیر معکوس خود و دیگران را خسته نسازیم.

حالا. در هر سن وسالی که هستید روز ها، شب می شوند، هفته ها می گذرند، ماه ها طی میشوند و سال ها سپری می شوند و متوجه می شوی که ٦٠، ٧٠ و... ساله ای و دیگر راه برگشت به عقب نیست. پس بیایید از وقتِ باقیمانده یا بهتر بگویم از عمر باقیمانده استفاده موثر نماییم.

بیاییداز انجام آنچه خوشحالمان می سازد دریغ نورزیم

بیایید زندگی سیاه و سفید خود را رنگین بسازیم.

بیایید کلمه *بعد* یا *پسان* را از قاموس زندگی حذف کنیم و نگوییم: این کار را بعداً انجام میدهم

- بعداً میگویم بعداً درین مورد فکر می کنم

ما همیشه فرصت ها را به بعد موکول می کنیم زیرا متوجه نیستیم که : بعداً چای سرد می شود

- اولویت تغییر میکند

-خوشحالی باقی نمیماند

- شاید سلامت نباشیم

- اطفال بزرگ می شوند

- والدین پیر میشوند

-وعده ها فراموش می شوند

- روز شب می شود و ..

- زندگی ختم می شود

و زمانی ملتفت می شویم که بسیار دیر است.

"چقدر زود دير مي شود"

پس هیچ چیز را به بعد موکول نکنیم، زیرا همیشه در انتظار بعد، بهترین لحظه ها از دست میروند. هر روز آنچه را می خواهیم برای خود و دیگران انجام دهیم امروز است .

پس بیآیید تا خیلی زود دیر نشده به خودتون و سلامتی تون برسید، حتماً روزانه ورزش کنید ،حتی یک *پياده روى ساده* ، به لباس پوشیدن با رنگ های شاد و اندامتون توجه کنید، تلاش کنید *دوستان قدیمی رو حفظ و دوستان جدیدی پیدا کنید*، اگر تنها هستید تلاش کنید یک دوستِ خاص و یا یک عشقِ خوب پیدا کنید، با کسی ارتباط داشته باشید که به حرف هاتون گوش و توجه کنه، و شما رو برای خودتون بخواد، کتاب بخوانید، و فیلم ببینید، و موسیقی گوش بدید، به سفر های کوتاه مدت با دوستان و حتی تنهایی بروید ،برنامه ریزی داشته باشید و به خانه و زندگی تون سرو سامان بدید و دهها کار مفید دیگه ...